جدول جو
جدول جو

معنی ابن جوزی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن جوزی(اِ نُ جَ)
شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن قزاوغلو. نوادۀ دختری ابوالفرج بن جوزی (582-644 ه. ق.). ابتدا در کفالت جد خویش در بغداد به تحصیل علم پرداخت و درسال 600 بسیاحت آغازید و پس از آن در دمشق اقامت گزیده بتدریس و تألیف پرداخت. او راست: کتاب تذکره خواص الامه و این کتاب در ایران به طبع رسیده. و کتاب مرآت الزمان فی تاریخ الاعیان که ظاهراً چاپ نشده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ)
فرمانروای غور بوده و در جنگی با سلطان محمود سبکتکین مغلوب شده و مملکت او بتصرف سلطان درآمده است و به سال 400 ه. ق. پس از این شکست خود را مسموم کرده و درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
علی بن عباس بن جریح یا جرجیس. اصلاً رومی و از موالی بنی عباس است. شاعری نامی است و دیوانی بزرگ دارد. قاسم بن عبدالله وزیر معتضد از هجا و بدزبانی او پرهیز و احتراز می جست و در مجلس اوابن فراش در خشکنانه ای او را زهر خورانید و او دریافت و از مجلس برخاست. وزیر بدو گفت بکجا شوی ؟ گفت بدانجا که تو مرا فرستادی گفت چون برسیدی پدر مرا درود گوی گفت راه من بدوزخ نیفتد. وفات او به سال 284 یا 286 ه. ق. بوده است. ازابن خلکان و ابن الندیم گوید، شعر او را مسیبی روایت کرده و صولی بحروف مرتب ساخته و بار دیگر ابوالطیب وراق بن عبدوس آنرا گرد کرده و این مجموعه نزدیک هزاربیت از فراهم آوردۀ صولی بیشتر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
قاضی شهاب الدین ابوعبداﷲ محمد بن احمد بن خلیل بن سعادۀ خوبی (626- 693 ه.ق.). فقیه نحوی ادیب و چنانکه نام او شهادت میدهد اصلاً ایرانی بوده و در دمشق متولد شده واکثر علوم زمان خود را بدانجا فراگرفته و در هندسه و حساب و ادب و فقه بارع گشته است و مردم از او فایدت های بسیار برده اند و چندی قاضی قدس و محله و حلب بوده سپس قاضی القضاه مصر شده و از آنجا به دمشق منتقل گشته و در پنجشنبه 25 رمضان بدان شهر درگذشته است. و صاحب روضات بنقل از حافظ سیوطی گوید بسیاری از علمای اصفهان و مصر و شام بدو اجازت روایت داده اند و ابن الزملکانی (البلخی) گوید اگر خدای تعالی آمدن ابن خوبی را به دمشق مقدر نفرمودی از ما فاضلی برنخاستی
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جَ زَ)
شمس الدین ابوالخیر محمد بن محمد. متکلم و عالم بقراآت 751 -833 ه. ق.). مولد او دمشق. برای فراگرفتن و تکمیل علوم خود دو بار بقاهره سفر کرده و در سال 798 قاضی دمشق گردیده است. تیمور لنگ او را بسمرقند فرستاد و در آنجا صحبت میرسید شریف را دریافت. و پس از فوت امیرتیمور بخراسان و هرات و یزد و اصفهان و شیراز سفر کرد، مدتی قاضی شیراز بود و سپس ببصره و از آنجا بمکه و مدینه رفت و مدتها در این دو شهر ببود و باز بشیراز شدو بهمین شهر درگذشت. کتب و رسائل بسیار بنظم و نثر دارد، بیشتر در تجوید و قرائت و منظومه ای در هیئت
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
ابوالحسن علی بن محمد بن الزبیر الاسد الکوفی. عالم نحوی لغوی. او راست: کتاب فی معانی الشعر و اختلاف العلماء. کتاب القلائد و الفرائد در لغت و شعر. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جِنْ نی)
ابوالفتح عثمان. ادیب و نحوی موصلی. شمنی در حاشیۀ مغنی گوید پدر او جنی رومی و مملوک سیلمان بن فهد ازدی بود. و گویند جنی معرب گنی کلمه رومی است. مولد ابن جنی شهر موصل پیش از سال 300 ه. ق. است و او چهل سال ملازم صحبت ابوعلی فارسی بوده و از او نحو و تصریف آموخته و پس از وی خلیفۀ او گشته و در بغداد بجای ابوعلی بتدریس پرداخته است. وفات او به بغداد به سال 392 روی داده است. و سید رضی در علوم ادبیه شاگرد او بوده. ابن جنی وقتی در حلب بدربار سیف الدوله و زمانی بفارس به خدمت عضدالدولۀ دیلمی پیوسته است. او را در فن خویش تصانیف بسیار است، از جمله: کتاب لمع که متعارف و متداول بوده و بر آن شروح بسیار نوشته اند. کتاب خصائص. کتاب سرالصناعه. کتاب المنصف. کتاب التلقین. کتاب التعاقب. کتاب الکافی فی شرح القوافی. کتاب التذکرهالاصبهانیه. کتاب المقتضب. کتاب التصریف الملوکی. و ابن الندیم کتب ذیل را نیز بدو نسبت می کند و از کتب فوق جز از لمع و تلقین و تعاقب نام نمی برد: کتاب التعاقب فی العربیه. کتاب المعرب. کتاب التلقین. کتاب اللمع. کتاب الفسر لشرح دیوان ابی الطیب. کتاب الفصل بین الکلام الخاص و العام. کتاب العروض والقوافی. کتاب جمل اصول التصریف. کتاب الوقف و الابتداء. کتاب الالفاظ من المهموز. کتاب المذکر و المؤنث. کتاب تفسیر المراثی الثلاثه و القصیده الرائیه للشریف الرضی. کتاب معانی ابیات المتنبی. کتاب الفرق بین کلام الخاص و العام
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ وا)
شغال. شگال. کلب برّی. شار. ابووائل. داءلان. تور. ذئب الارمن. توره. (مهذب الاسماء). گال. اهمر. چغال. چغّال: پس آن سال بزمین عجم شگال پدید آمد، آن کجاابن آوی خوانند و اندر زمین عجم هرگز آن نبوده بود، بزمین ترکستان بودی. (تاریخ طبری ترجمه بلعمی). ج، بنات آوی
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جَ)
ابوالفرج عبدالرحمن بن علی ابوالفضائل جمال الدین بغدادی، منسوب به فرضهالجوز، محلی به بغداد. از علمای فقه و حدیث و متفنن در علوم دیگر مانند اخلاق و فلسفه و طب و تاریخ و جز آن. مولد او بغداد به سال 508 ه. ق. و نیز در همان شهر در 597 وفات کرده است. او را در فنون مختلفه بیش از صد کتاب است از جمله: کتاب اخبارالبرامکه. تلقیح فهوم الاثر فی التاریخ و السیر. تنویر الغبش فی فضل السودان و الحبش. حسن السلوک الی مواعظ الملوک. الذهب المسبوک فی سیر الملوک. سیرهالعمرین. عجائب النساء. کتاب الالقاب. اللباب فی قصص الانبیاء. کتاب ما یلحن فیه العامه. المدهش. مناقب معروف الکرخی. مناقب الامام احمد بن حنبل. المنتظم فی تاریخ الامم. کتاب الفروسیه. صفهالصفوه و غیره. و ذهبی کتاب دیگری از او نام برده در زاج و صبغ و نیز کتابی منافعالطب داشته که نسخه ای از آن در کتاب خانه بودلئین موجود است
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
ابن جوزی بوسایطی از او در باب عمر بن عبدالعزیز روایت کند. (سیره عمر بن عبدالعزیز ص 153)
لغت نامه دهخدا
ابن جوزی. علی بن منصور از وی روایت کند و او از ابوعبدالله صادق. و این روایت در باب ثواب تعزیت از کتاب کافی آمده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 132)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ رَ)
ابن جوزی عبدالرحمن بن ابی الحسن علی بن محمد بن علی. رجوع به ابن جوزی عبدالرحمن شود. از کتب اوست: احکام النساء. کتاب الاذکیاء. الارج فی الموعظه. احکام الاشعار باحکام الاشعار. ارشاد المریدین فی حکایات الصالحین. اریب فی تفسیر الغریب. اسباب النزول. اعمار الاعیان. کتاب الالقاب. انس الفرید و بغیه المرید. الأنصاف فی مسائل الخلاف. ایقاظ الوسنان فی الموعظه. البازی الاشهب. المنقض علی مخالفی المذهب. بستان الواعظین و ریاض السامعین. البلغه فی الفروع. ثبات عندالممات. جامع المسانیدوالالقاب. تحفه الواعظ و نزهه الملاحظ یا تحفه الوعاظ. التحقیق فی احادیث الخلاف. تذکره الادیب فی التفسیر. تذکره المنتبه فی عیون المشتبه. تلبیس ابلیس. جواهر المواعظ. حدائق لأهل الحقائق فی الموعظه. مختصر حلیهالاولیاء. الحمقاء والمغّفلین. دریاق الذنوب. الرد علی المتعصب العنید. المانع من ذم یزید. زاد المسیر فی التفسیر. روح الارواح. ذیل تاریخ ثابت بن قره الی سنه 580 هجری قمری زادالمسیر فی علم التفسیر. الزاهر الأنیق. سیره العمرین. سیره المستغنی شذور العقود فی تاریخ العهود. شرح قصیده بن عبدون شرف المصطفی. صبانجد قصیده. صفهالصفوه. عجائب النساء. عجاله المنتظر فی شرح حال الخضر. عجب الخطب. عقاق المرافق. کتاب العلل المتناهیه. عمده الدلائل فی مشهور المسائل. کتاب الفروسیه. فنون الأفنان فی علوم القرآن. قصیده فی الأعتقاد. کشف مشکل حدیث الصحیحین. کماه الزهر و فریدالدهر. کنزالمذّکرین فی الموعظه. الّلالی فی خطب المواعظ. موضوعات. لباب فی قصص الانبیاء. لفته الکبد الی نصیحه الولد. لقطالجمان. لقط فی حکایات الصالحین. اللؤلوءه فی المواعظ. مثیرالغرام لساکنی الشام. مختار المنافع. مذهب فی المذهب. المقلق. الساکن الی اشرف الاماکن. مثیرالغرام ملح در موعظه. مجتبی فی انواع من العلوم. الوفا فی فضایل المصطفی. نزههالاعین. النواظر فی علم الوجوه و النظائر. الوجوه النواضرفی الوجوه و النظائر. هادی الارواح الی بلاد الافراح. یاقوته المواعظ. یواقیت فی الخطب. لباب فی قصص الانبیاء. المقتضب فی الخطب. نسیم الریاض فی الموعظه. نسیم السحر. النطق المفهوم. نفی النفل فی الحدیث. الموضوعات الکبری فی الاحادیث در چهار جلد. مسبوک الذهب فی المذهب. المنثور. منظومه فی الحدیث. منهاج اهل الأصابه فی صحبهالصحابه. المنعش. مناقب عمر بن الخطاب. مناقب عمر بن عبدالعزیز. منتخب فی النوب در ترتیب آیات قرآن. منهاج القاصدین. منهاج الوصول الی علم الأصول. نرجس القلوب و الدال علی حریق المحبوب. نخب المنتخب. منهاجه النظر وجّنه الفطر. و رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 314 و 315 و رجوع به عبدالرحمن... شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن آوری
تصویر ابن آوری
شغال شکال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابن آوی
تصویر ابن آوی
شغال شگال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بن جویی
تصویر بن جویی
اکتناه
فرهنگ واژه فارسی سره